Tuesday, February 17, 2009

بر اندیشه استوار است جهان...درد عادت ماست

نامه ای برای فاطی
توهم گذشتی...رفتی...مقدمه به یاد تو شروع شد
خدا رحم کنه به حال متن
(!درابتدا کلمه بود)
همه چی از اون تابستون شروع شد.همه چیز از همون جا شروع شد.
.
یه تابستون داغ.یه تابستون پر حاشیه
و بعد تو یواش یواش در من ریشه زدی.
درخت که بی ریشه نمیشه.میشه؟
تو با من بودی.اما بی من.در ما های های های کلمه زاده می شد و در ما کلامات شروع کردند به تولد...تو حامله ی کلمات بودی نه من
به همین دلیل بود که بابچه هات با همون کلمات، کلمه به کلمه رفتی.
دور شدی و من بدون کلمات و گاهی هم با کلمات دلم هواتو می کرد...و شیشه اینک هوای سنگ داشت! گلم.
سنگ سنگ تا پیروزی.
من راوی هزار مشک اشک بودم تو سینه ی قرس سنگ, گوش شنوای درد هایم آرزوهایم بزرگ شدن هایم بهانه گیری هایم و زاهدان جاده ای بود برایم به سوی خوبی هایم.
عادت ندارم دراز بنویسم عادت ندارم...اما حالا که بریده شدیم از هم بگذار بگویمت
:
همیشه دوست داشتم.همیشه دلم با تو بود اما یه وقتای یه جاهایی خیال می کردم زندگی کثافت واری داری .ببخش...اینو می گفتم تا آروم بشه دردهام. درد هایی کسی که می خواست فاطی رو برای تنها و تنها خودش داشته باشه
...
از عباس و پیام و غیره و ذالک متنفر بودم،مثل کاکل زری که از دیو ها بدش می اومد...کاکل زری رمان سنگ صبور مال چوبک. راستی خوندیش؟
:
من تهنام تهنای تهنا
اینو کاکل زری اونجا می گه.
با خاطرات نمی شه زندگی کرد زندگی با خاطره های قدیمی یه جور اسارته؟
و حالا این منم راوی اسارتم...
من اینقدر هم که می گم پر از رنج نیستم. فقط بلد نیستم تو اسارت نفس عمیق بکشم
چون دلم یه جایه دیگه است....
بدترین بخش بین ما بود .:اس ام اس ها
از اس ام اس های همدیگه دلخور می شدیم ...هر چی گفتم به اسارتم بر می گشت.
معذرت.
به سید حسن سلام برسون شاید یه روز یه جایی نشستیم و با هم سیگار کشیدیم.
به خاطر همه ی خوبی ها ممنون
این وبلاگ و شماره موبایلتو بعد چند مدته دیگه پاک می کنم تا راحت تر باشی.
...
خوشبخت باشی
و اینکه ...
روسری باد را تکان داد
...می بوسمت
امضاء:سی کلو