Tuesday, March 11, 2008


بو ی شما که توی دماقم می پیچد

تازه یادم می اید سگ بودن را

ولابد حالا فکر می کنی از غریضه ام بیزاری بی زاری با زاری بی زاری بازاری

از غریزه ام از غریزه ات از
هی! آروم باش تخمه سگ و پوزه ام را به خاک می مالید

با زاری با زاری بازاری زاری زاری زاری زاری

برداشت پنجم از اینجا شروع می شود

خانم لی لی

که انسان ها غریزه ی سگی شان را می برند ناصر خسرو

و آبش می کنند

آبش می آید آبش می برد

خواهی نخواهی

غریزه سگی تان از خیال ناصر خسرو دور

......

وصیت نامه :سگ باش آنقدر که باید

No comments: